جمعه 16 خرداد 1404

ترویه و بانگ فَلیَرحَل مَعنا!

روز ترویه برای حاجیان بانگ رحیل و کوچ به مشاعر و قرار گرفتن در وادی عشق و تحیر و دعا و قرب است. اما برای شیعیان علاوه بر آن، روز ترویه یادآور یک واقعه عبرت آموز و به یاد ماندنی و روز دعوت انسان نورانی برای انقطاع از جاه، مقام، نان، نام و منافع شخصی است.


ترویه و بانگ فَلیَرحَل مَعنا!

روز ترویه برای حاجیان بانگ رحیل و کوچ به مشاعر و قرار گرفتن در وادی عشق و تحیر و دعا و قرب است. اما برای شیعیان علاوه بر آن، روز ترویه یادآور یک واقعه عبرت آموز و به یاد ماندنی و روز دعوت انسان نورانی برای انقطاع از جاه، مقام، نان، نام و منافع شخصی است. 

ترویه، روز خروج حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام همراه یارانش از مکه به سمت عراق که حدود یک ماه بعد، واقعه عاشورا رقم می‌خورد. 

برای همیشه پژواک این صدا در بلندای جهان به گوش می‌رسد در آغاز آن پرواز فرمودند:

"فلیرحل معنا "

 این حرکت تاریخ‌ساز اذهان و اندیشه‌ها را درگیر و به تأمل وا می‌دارد. هر مسلمانی از پاداش حج‌گزاری و اهمیت آن در اسلام و جایگاه و جاذبه‌های معنوی آن آگاه است و مراسم و آئینی که جاذبه‌هایش هر مسلمان دلداده معنویت را شیدای خود می‌سازد. امام حسین علیه‌السلام که ترنم نیایش قدسی عرفه‌اش هنوز اندیشه‌ها و عقول آدمیان را متحیر می‌سازد و جان و روحشان را می‌نوازد و مناجات عرشی حضرتش از تراث معنوی گران‌سنگ و از منابع بی‌نظیر عرفان اسلامی است، چگونه از این حضور و شرکت در این آئین قدسی دل کنده و رهسپار عراق می‌‌شود؟! 

و این همان چیزی است که نهضت و راه و سلوک حسینی را برجسته و ممتاز ساخته است.انگیزه خالص و الهی واتصال او به عالم معنا و ملکوت است که در هنگامه دَوَران امر بر انجام یک فریضه مهم و لذت‌های معنوی و و به عبارتی انتخاب جانب مصالح امت و منافع و یا لذایذ شخصی حتی معنوی آن، از همه لذایذ معنوی و مصالح شخصی عبور می‌کند و می‌گذرد و لحظه‌ای در این حرکت و تصمیم تردید نمی‌کند! 

دنبال تکلیف تراشی و مصلحت بافی برای مُوجّه سازی حضور در مراسم حج و درک ثواب آن، نرفت!

اما ما مدعیان، هر وقت پست و مقام سراغ ما آید و یا حتی بویش به مشام ما برسد، احساس تکلیف می‌کنیم و برای در آغوش کشیدنش ایثار می‌کنیم و به گرمی پذیرایش می‌شویم و همیشه برای این نوع تکالیف آماده بذل مال خود و عِرض دیگران‌هستیم!

 برای رفع عطش قدرت و شهرت، همه ایام برای ما یوم‌الترویه است، چون این عطش سیراب شدنی نیست و با آب برداشتن در یک روز سیراب و به کفایت تأمین آب نخواهد کرد!

 اما هر وقت گذشتن از آبرو، لذایذ، شهرت و جهاد برای صیانت از دین و آئین به میان آید، تردید دامن‌گیر ما می‌شود و آن قدر در تردید سیر می‌کنیم و به استخاره واستشاره با هم مسلکان و مصلحت جویان وقت می‌گذرانیم تا صدای ساز و دهل پایان معرکه به گوش برسد. 

آن عبد صالح خداوند، و انسان کامل، شیدای مناجات با خداوند و مستغرق در ذکر و دعا، شجاعانه ایستاد و همه مصلحت جویی‌ها را به کنار نهاد و به آن‌چه به مصلحت اسلام و امت بود و نه مصلحت خود و منافع خویش، اندیشه کرد، تصمیم گرفت و عزم بی‌خلل و بی‌تردید خویش را بر آن جزم نمود و با صدای رسا برای همیشه در تاریخ و همه زمان‌ها ندا در داد:

"من کان باذلاً فِينَا مهجتَه، وموطِّناً على لِقَاء‌الله نفسه، فلْيَرْحَل مَعَنا" "هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند وخود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود."رغم انتظار مصلحت اندیشان، زاهدان قشری، مرفهان دنیا طلب و دشمنان کینه توز، او برای عرفات مشک‌ها را از آب پر نساخت، بلکه حتی حسرت نگاه را بر دل آب گذاشت و به مصارع عشاق نینوا شتافت!همگان را دعوت به آبیاری نهال تشنه اسلام و درخت عدالت نمود تا ترویه برای همیشه برای هجرت و حرکت، برای بقای شجره طیبه اسلام، نام یابد و بماند .

آن امام همام رغم آن‌که همه در مقابلش ایستادند تا او را از مسیرش باز دارند، از مصلحت جویان تا دلسوزان، رقیبان، دنیاگرایان و دشمنان، اما توقف نکرد!

او را از مرگ و از آوارگی خانواده‌اش بیم دادند، با ایمان به راهش فرمود: آیا مرا از مرگ می‌ترسانید؟! 

"فیا سُیوف خُذینی! "

"شمشیرها مرا بگیرید"

اراده او تکیه به جای دیگر داشت. چیزی را خواست و اراده کرد که "او" می‌خواست و اراده‌اش بر آن مقدر شده بود!   

از این رو، روز ترویه روز عزم و اراده مؤمنانه و الهی و گذر از منافع و مصالح شخصی و لذایذ معنوی برای یک امر مهم و حیاتی‌ است؛ هرچند بسیار سخت و پر‌هزینه! اما دفاع از دین خدا و صیانت از مصالح ملت و عمل به تکلیف، در هستی و تاریخ مانا شد و اسلام و حریت از او حیات گرفت و ماند. او فقط به تکلیف و مسئولیت الهی خویش اندیشید و غیر این هیچ ندید و نخواست.چقدر زیبا آن پیر عارف گفت: "سید الشهدا تکلیف همه مارا روشن کرده است."

برایم همیشه روز هشتم ذی‌حجه با حس غریب و نگرانی همراه است. وقتی به آن فکر می کنم که اگر در چنین موقعیتی قرار بگیریم چه خواهیم کرد؟ آن قدر سبک بال و از فراخی اندیشه و روح برخورداریم که تصمیم درست بگیریم و اساساً تکلیف مان را درست فهم کنیم؟! و درست و بهنگام حرکت و عمل کنیم؟ یا عمل به ظواهر و فرایض دیگر را بهانه فرار از مسئولیت اصلی و درست می‌کنیم؟ 

 باید به خداوند پناه برد و از او خواست تا شناخت، شعور ، اراده، و شجاعت لازم را برای تصمیم درست و اقدام بهنگام به آن عنایت کند. 

    

  • حمید احمدی