جمعه 31 فروردین 1403

10 اردیبهشت 1396

پیمانی دوباره با عشق تو می‌بندم

همزمان با سالروز ولادت سیدالشهدا(ع) دل را به یاد و نامت می‌سپارم و پیمانی دوباره از سر عشق و دلدادگی می‌بندم تا نامم را با مُهر خود از سر مِهر در فهرست عشاقت به ثبت برسانی


خاطرات تو و دنيای مرا سوزاندند

تا فراموش شود ياد تو، هر چند نشد

آنان که خواستند نام و یاد تو را از خاطرها محو کنند،‌ این خواسته را با خود به گور بردند؛ نامت آن زمانی بر تارک اسماء بنی بشر حک شد،‌ که پای در این دنیای خاکی گذاشتی و تویی که جایگاهت عرش الهی است،‌ همنشین همچون منی خاک‌نشین شدی.

پس از گذشت 1434 سال از ولادتت،‌ امروز همچنان بر سر بیعت با تو ایستاده‌ام، میثاقی که با خون خود آن را مهر و امضاء می‌کنم تا مهرش به دلت بنشیند و روزگار را در گذران عطوفت و مهربانی تو سپری کنم و به یاد آورم روزگاری را که مورد بی‌مهری کسانی قرار گرفتی که اصل و نسبت را با پیامبر خدا(ص) می‌دانستند.

مولای من،‌ می‌دانم که می‌گذری از ایامی که به سختی گذشت و می‌دانم که می‌دانی عشق همه دلدادگانی را که در راه تو گریبان چاک می‌کنند و از نثار جان در راهت هراسی به دل ندارند. یا اباعبدالله، امروز پس از گذشت 14 قرن با تو میثاقی دوباره می‌بندم و تولدت را به مادرت،‌ زهرای مرضیه(س) و امام‌المتقین تهنیت می‌گویم و اطمینان می‌دهم که پای‌بند آن فرازی از زیارت عاشورا که می‌گوید «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» هستم که «سر که نه در راه عزیزان بود/ بار گرانی است کشیدن به دوش»؛ و خواهان آن هستم که مرا در زمره عشاق خود بپذیری و نامم را در شمار جان‌نثارانت به ثبت رسانی و مُهرت را از سر مِهر بر آن بنهی تا عاقبتم را در راه تو به خیر برسانم.

و اربعین را فرصتی دوباره برای اثبات این پیمان می‌دانم تا پیام بانوی صبر و استقامت را برای حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و‌ ظلم‌ستیزی بیان کنم و پا جای پای زینب(س) بگذارم و اعلام کنم که در این مسیر با همه سختی و مشقتی که هست،‌ همگام با یاد و خاطره بزرگ بانوی کربلا راه می‌پیمایم و از نثار جان هراسی ندارم.