همایش فرصتها و پرسشهای پدیده اربعین از علوم انسانی و اجتماعی در روز یکشنبه مورخ بیست و یکم مهرماه 1398 در نجف اشرف و در سالن همایش صافی صفا و به همت اندیشکده خط مشی گذاری اربعین دانشگاه امام صادق(ع) و با همکاری کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین کشور برگزار گردید. مدیریت و اداره این همایش را حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیرضا پیروزمند عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم بر عهده داشت. در آغاز این نشست، دکتر پیروزمند توضیحاتی درباره موضوع همایش مطرح کردند و مقاله خود را ارئه فرمودند.
نخستین سخنران این مراسم سرکار خانم دکتر محسنینژاد عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام بودند که مقاله خود را به زبان عربی ارائه فرمودند. دیگر سخنرانان این مراسم عبارت بودند از دکتر صفوی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی امیر کبیر که مقاله خود را با عنوان مفهوم و جایگاه اربعین در قرآن و روایات به زبان انگلیسی بیان کردند؛ دکتر محسن صبوریان عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)؛ شیخ عبدالله شقیق امام جمعه مرکز الجهاد کشور آفریقای جنوبی که مباحث خود را به زبان انگلیسی عرضه کردند؛ دکتر محمد رضا پویافر استادیار جامعهشناسی دانشگاه علوم انتظامی امین؛ دکتر سید مجید امامی عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)؛ و دکتر محمد علی همایون استاد گروه فرهنگ و تمدن دانشگاه امام صادق(ع). در ادامه، اهم مطالب مطرح شده توسط استادان مذکور تشریح میشود.
سخنان دکتر پیروزمند
اربعین پدیدهای است که سیدالشهداء با به حضور فراخواندن مردم آفریده و نعمت و توفیقی است که در یک مرحله تاریخی حرکت به سمت ظهور در اختیار جامعه مسلمین قرار گرفته است. عنوان سخنرانی بنده اربعین به مثابه حج نام دارد. حج یک تکلیف، تجمع و منسک استثنایی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است که جایگاه خود را دارد اما متأسفانه با شرایط حاکمیت آل سعود، از آثار سیاسی و اجتماعی تخلیه شده است. بدون تعرض به ماهیت و جایگاه حج میخواهم بگویم که خدای متعال آثار و پیامدهایی را برای حج برشمرده که به دلیل تشابه آن با صحنه پیاده روی اربعین، میتوان انتظار داشت که عمده آثار سیاسی و اجتماعی مورد انتظار از حج، در اربعین اتفاق بیفتد:
به نظر من، اربعین یک نشانهشناسی نوین در شناخت خداوند و تجلی ولایت معصومان بوده و از این جهت سزاوار پاسداشت است.
سخنرانی سرکار خانم دکتر محسنی نژاد
عنوان سخنرانی ایشان، زنان و تمدن سازی اسلامی بود. ارزشهای موجود در اربعین، بیشتر ارزشهای انسانی است تا اسلامی. این مراسم بدون اقدامات دولتی و دخالتهای حکومتی، به صورت خودجوش و مردمی برگزار میگردد. در این پدیده، مسلمانان اهل سنت و مسیحیان نیز حضور دارند که جملگی با شیعیان در حال تعاملات اجتماعی و فرهنگی هستند. در این مراسم، مباحث اخلاقی چون جود و کرم، ایثار، بخشش، و کشتن بخل جلوه میکند. همان گونه که زنان با محوریت حضرت زینب سلام الله علیها، در جهاد و دفاع از حسین علیه السلام مشارکت داشتند؛ در مراسم اربعین نیز در این گرمای طاقت فرسا، زنان با سختیهای موجود به همراه فرزندانشان همچون مردان برای رسیدن به او و لبیک گفتن به ندایش حضور پیدا میکنند.
حضرت زینب پس از واقعه عاشورا، نیروها را تقویت فرمود و از ارزشهای دینی، حجاب و عفاف حفاظت کرد. وی با عنصر بکاء بعد عاطفی کربلا را تعمیق بخشید و حرکت و اهداف یزید را تغییر داد. امروزه، زنان در مراسم اربعین با الگوگیری از ایشان نقش مهمی ایفا میکنند. در این حرکت زنان با همراهی با همسرانشان و تحمل سختیها و کمبود آب و غیره، باعث استحکام بنیان خانواده میشوند. در این میان، ما نیازمند ایجاد خدمات و موکبهای مخصوص برای زنان هستیم تا احکام شرعی مختص به آنان، و موارد مرتبط با آنان مرتفع شود.
حضور امروز زنان در حرکت اربعین، به حضور زنان در واقعه کربلا مشابهت دارد. زنان میتوانند با مشارکت جدی خود در پیادهروی اربعین، در ایجاد زمینه برای حضور مردان و تحمل سختیهای این سفر در راه حضرت زینب گام بردارند. براین اساس، زنان با تجلی عطوفت و محبت در این سفر، در شکلگیری امت واحده و حرکت به سوی ظهور مؤثر هستند.
سخنرانی دکتر محسن صبوریان
مقاله ایشان با عنوان «واقعه اربعین و علوم اجتماعی موجود» ارائه شد. فهم واقعه راهپیمایی سالیانه اربعین در مسیر نجف به کربلا، با استفاده از مفاهیم و مقولات علوم اجتماعی موجود، هر چند پرتویی بر برخی از عناصر این پدیده میافکند اما باعث پوشیده شدن و غفلت از برخی عناصر ماهوی و جوهری این حرکت عظیم میگردد. علوم اجتماعی موجود اربعین را با مقولاتی نظیر هویت دینی، اقتدار آفرینی ملی و مذهبی، تجربه دین، عرفی زدایی و عرفی شدن، همبستگی و انسجام اجتماعی، منسکگرایی اجتماعی، گردشگری و توریسم دینی مفهوم سازی و موجه میکند. بالطبع عظمت و ابعاد حرکت اربعین اقتضای چنین مفهوم سازیهایی را با استفاده از جعبه ابزار علوم اجتماعی موجود دارد، و مادامی که از منظر مشاهدهگر صادق و همدل صورت گیرد، حظی از واقع دارد. با این حال غفلت از جنبههای جوهری واقعه ی(evenent) اربعین که آن را در معنای واقعه از مابقی اقسام حرکت و جنبش جدا میکند؛ واقعه اربعین را هم مرتبه و هم سنخ سایر مناسک و آیینهای انبوه قرار میدهد. این هم سنخی، هر چند برای فهم متعارف علمی مهم است، اما برای فهم عمیقتر قطعاً رهزن است. در مقابل دیدگاه متعارف با زبان رایج علوم اجتماعی، دیدگاه دیگری وجود دارد که در سالهای اخیر و توسط برخی از اهل فکر تحت عناوینی نظیر «دخالت مستقیم الهی» یا «ظهور و بروز خدا در تاریخ» مطرح شده است. این دیدگاه طالب نوع جدیدی از علم اجتماعی الهی برای توضیح دخالتها و ظهورات الهی در تاریخ است. دیدگاه مورد بحث از جهتی بدیع است و مبشر یک طرح پژوهشی رقیب برای علوم اجتماعی موجود. با این حال استفاده از این مفاهیم و نظریهپردازی ذیل آن، اقتضائاتی کلامی و اجتماعی دارد. جنبه مثبت چنین دیدگاهی فهم منظور اصلی واقعه و فهم اراده الهی در پس آن است. اما جنبه منفی این دیدگاه این است که چنین نظریهای باید به منابع عقلانی و عقلایی تأیید شود تا جنبه عقلگریزی آن بر جنبه عقلانی قضیه غلبه نکند. دخالت مستقیم الهی در تاریخ نباید این گونه معنا شود که هر آن چه که توان تحلیل عقلانیاش را نداشتیم و آن را فهم نکردیم، به دخالت مستقیم خدا در تاریخ ربط دهیم. لذا برای توضیح پدیدههای نظیراربعین، نیاز به علم اجتماعی دینی داریم.
سخنرانی شیخ عبدالله شقیق
موضوع سخنرانی من، فرصتهای اربعین است. ما الان در زمینی گام برمیداریم که شاید حسین علیه السلام و زینب سلام الله علیها بر آن قدم گذاشتهاند. نجات انسانها دو گونه است: نجات فردی در هنگامی که مثلاً غریق را از غرق شدن نجات میدهیم؛ و نجات اجتماعی که مربوط به جامعه در حال غرق شدن است. بقای اجتماعی نیاز به نجات اجتماعی دارد. مشکلات اجتماعی در آفریقای جنوبی از قبیل خشکسالی، امور مربوط به ایتام، سوءاستفاده از زنان، و بیماران بیپناه، کمک به بازیابی معتادان، رسیدگی به زنان و کودکان بیسرپرست، و بیخانمانان وجود دارد که باید رفع شوند.
انسان وقتی این دردها را احساس میکند و به همراه پیادهروی اربعین که با خستگی و تشنگی و سختی همراه است؛ به یاد مصائب اهل بیت علیهمالسلام میافتد. این دردها و اشکها بیجواب نخواهند ماند. فریاد حضرت زینب برای زنی که مورد سوء استفاده قرار گرفته، کمک کار خواهد بود.
برگزاری این مراسم بزرگ با این جمعیت میلیونی، از عهده یک دولت و یا یک سازمان جهانی برنمیآید بلکه خداوند این کار را انجام میدهد. اطعام به جمعیتی بیست میلیونی از اختیار و اراده یک شخص و یک دولت خارج است. ما در این جا دولت قلبها را میبینیم که یک دولت جهانی است برای التیام دردهای جامعه. ان شاءالله به کمک امام حسین علیه السلام مشکلات حل میشود و کودکان فلسطینی نیز میتوانند به آرامش و آسایش برسند.
سخنرانی دکتر محمد رضا پویافر
عنوان مقاله من «تنوع تجربهی زیارت» است. علاوه بر شباهتهای زیارت ایرانیان و عراقیان، تفاوتهای هویتی در تعاملات فرهنگی در اربعین میان زائران عراقی و ایرانی وجود دارد. با بررسی این تفاوتها این سؤال مطرح میشود که این تعاملات مبتنی بر تفاوتها در آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت تا بتوانیم بر اساس آن سیاستگذاریهایی داشته باشیم.
به نظر میرسد که چهار تفاوت عمده در الگوی زیارت ایرانیان و عراقیها وجود دارد: تفاوت نخست، در استفاده از نمادها، علائم، و پرچمها است. نماد پردازیهای تجسمی در زائران عراقی جایگاه مهمی دارد. در این جا، پرچم و عَلَم معنای ویژهای دارد. برافراشته بودن پرچم، به معنای زنده بودن قوم و عشیره و رهبر، و اعلام زنده بودن و استمرار حیات یک فرهنگ است. به عنوان مثال، حتی نذورات عراقیها نیز روی پرچم حمل و به مقصد مورد نظر برده میشود. همچنین، در عراق، پیکرهسازی برای تجسم معصومان، و شرح وقایع کربلا صورت میگیرد. و تصویرهای زیادی از اهل بیت، و واقعه عاشورا در پیادهروی اربعین خودنمایی میکند.
تفاوت دوم، در نوع و وجهه سیاسی است که به این رویداد داده میشود. زائران ایرانی برخلاف زائران عراقی، پرچمهایی با مضامین سیاسی حمل میکنند. شعارهای سیاسی نیز در ایرانیها نمود بیشتری دارد که بعضاً به دلخوری و رنجش عراقیها منجر میگردد.
تفاوت سوم، مربوط به عام گرایی و خاص گرایی است. در پذیرایی از زائران، خادمان موکبهای ایرانی خاصگرایی دارند و توجه بیشتری به قوم و ملیت خود میکنند اما خادمان عراقی کمتر خاصگرایی داشته و خدمات مختلف را بدون هیچ محدودیتی به زائران حسینی ارائه میدهند و برای آنها ملیت زائران جایگاه چندانی ندارد.
تفاوت چهارم مربوط به الگوی زیارت است. تجربه زیارت زائران ایرانی بر اساس نگرش زیارت در مقصد و مبتنی بر مقصد است اما برای زائران عراقی، زیارت در تک تک گامهایی که در مسیر برمیدارند معنا میشود. موکبهای ایرانی دغدغه و مسألهشان مدت زمان اقامت در کربلا است. به همین خاطر معمولاً کوله بار پیادهروی عراقیها کوچک بوده و کوله بار ایرانیان بزرگتر است چون معمولاً قصد اقامت بیشتری در مقصد دارند.
نکته بعدی این که در زیارت ایرانی اصرار بر نزدیکی به ضریح ائمه علیهمالسلام وجود دارد اما زائر عراقی بعضاً به یک سلام و زیارت از دور و بازگشت به شهر و خانه خود بسنده میکند. تفاوت دیگر در الگوی زیارت به زیارت همراه با غبار تن و خستگی راه، و زیارت همراه با غسل و ظاهر پاک و مرتب برمیگردد؛که هر دو نوع زیارت ریشه در روایات دارند. زائران عراقی در سفر زیارتی خود شرایط حمام و غسل کردن، و اقامت را پیش بینی نمیکنند. حال اگر قرار بر این است که در آینده هر کس بر اساس ملیت و فرهنگ زیارتی خود عمل نکند؛ باید برای نزدیک شدن به یکدیگر، تدبیری برای این تفاوتها اندیشه شود.
سخنان دکتر سید مجید امامی
موضوع سخنرانی من «کاربست تجربه اربعین در امداد، خدمت و پیشرفت: رویکردی نهادی - اسلامی» است. در مطالعات توسعه، معضله اصلی توسعهنیافتگی جوامع مسلمان مربوط به توانمندسازی جامعه است. اگر جوامع توانمند شوند توسعه اتفاق میافتد. تجربههای پیشین برای توسعه کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، حاکی از این است که تقلید از برنامههای غربی توسعه، مداخله خارجی، و یا وامهای خارجی توسعه را محقق نمیکنند. کشور عراق کشوری توسعه نیافته است و ایران کشوری در حال توسعه. ما برای ایجاد الگوی درون زای توسعه چالش داریم. در این میان، نقش دولت چیست؟ البته که دولت نقشی دارد اما تئوری مطلوب توسعه کدام است؟ در جوامع ما الگوی دولتزدایی شده توسعه جواب نمیدهد.
در الگوی علوم اجتماعی نهادمندسازی، دولتها سه دسته هستند: دولتهای توسعهگرا، یغماگر، و میانه. دولت توسعهگرا قابله و پرورشگراست و توسعه را مانند مادری میداند که باید فرزند سالمی را به دنیا آورد. این الگو معتقد است که پرسش از این که آیا دولت در امر توسعه مداخله کند یا نکند خطا است بلکه باید این پرسش را طرح کنیم که دولت باید چگونه در این امر مداخله کند؟ برای توسعه مبتنی بر توانمندی، استقلال متکی بر مردم نیاز هست نه دولت متکی بر قدرت یا ثروت.
در این تحقیق، سه رخداد برای بازنمایی الگوی پیادهروی اربعین که مبتنی بر مشارکت، مدیریت، و خدمت است؛ مقایسه گردیده: الگوی کمک رسانی به زلزله زدگان بوئین زهرا در سال 1341 که در آن، روحانیون بیش از دولت پهلوی به کمک مردم شتافتند. مرحوم تختی نیز در این زلزله خدمات شایانی را به مردم ارائه داد.
زلزله سال 1357 طبس، الگوی دومی است که در آن روحانیون وارد نظم اجتماعی شدند. این حرکت، یکی از عوامل نفوذ آنان به زندگی اجتماعی ایرانیان و ارائه الگوی مدیریت بحران به جامعه بود. هر نهادی که بتواند بحرانهای پیش آمده در جامعه را مدیریت و به اصطلاح جمع کند؛ میتواند وارد باشگاه توسعه شود. مورد سوم، تجربه سیل سال 1398 در استانهای خوزستان، گلستان، و لرستان است. در این تجربه، با فراخوانی موکبهای اربعین برای کمک به سیل زدگان، الگوی اربعینی معنویت محور، بر اساس خدمت و پیشرفت شکل گرفت.
بررسی تجربه این سه رخداد به معنای تخریب اقدامات و خدمات دولتی در بحران سیل سال 1398 نیست بلکه به معنای ارائه الگویی برای یک دولت توسعهگرا است. این الگو مدعی است که میتواند تجربه پیادهروی اربعین در ارائه خدمات به زائران را، مبتنی بر نقش توانمندی دولت برای تشکیل یک دولت توسعهگرا به کار ببرد.
نجات اجتماعی در توامند شدن جامعه است. جامعهای که میتواند در پیادهروی اربعین در یک روز، میلیونها غذا برای زائران اربعین تهیه کند؛ نباید وضعیت توسعهاش این گونه باشد. مردم ایران نیز باید بنا بر الگوی اربعینی که مبتنی بر معنویت، مشارکت، و پیشرفت است؛ برای توسعه ایران دست به کار شوند.
سخنان دکتر محمد علی همایون
ایشان در این سخنرانی به بررسی ابعاد تمدنی عاشورا و اربعین پرداختند. اگر سخن ازالگوی علوم انسانی و اسلامی میکنیم باید در توضیح پدیدهها علاوه بر تبیین وجه عینی آنها، جنبه ملکوتی و ذهنی آنان را نیز در نظر بگیریم. این دو بعد را باید همراه با هم دید. پدیدهها هم جنبه عینی و هم جنبه ملکوتی دارند. رشد علوم انسانی در گرو پیوند این دو بعد است. علوم انسانی باید به بعد ملکوتی هم توجه کند. در مقابل، علوم اسلامی نیز برای پیشرفت خود باید به بعد عینی پدیدهها توجه بیشتری داشته باشد.
براین اساس، پدیده اربعین و عاشورا هم جنبه عینی و هم جنبه ملکوتی دارد. ما برای نوشتن تاریخ تمدن، یک نقطه عطف میخواهیم و آن عاشورا است و هر چه پس از آن اتفاق افتاده جملگی از نتایج عاشورا هستند. این پدیدهها اتفاقات جدا از یکدیگر نبوده و همه جلوههایی از حیقت قیامت هستند که در تاریخ به وقوع پیوسته است. بعثت انبیاء، عاشورا، ظهور، رجعت، واقعه غدیر خم، و پدیده اربعین در این چارچوب قرار میگیرند. ماهیت این وقایع، حرکت جمعی انسانها به سمت امامشان است تا موعد ظهور.
این حقیقت بر اساس سنت غیبت و ظهور در حال ساختن تاریخ ما است. در این سنت، ما با یک جریان غیبت و ظهور مواجه نیستیم بلکه پیش و پس از ظهور امام عصر(عج) نیز ظهور داشته و خواهیم داشت. از زمان امام رضا(ع) که حقیقت امامت توضیح داده شد؛ به سبب آن که هنوز جامعه در فهم این حقیقت عاجز مانده به دوران غیبت وارد شدیم. این دوره، دورهای تربیتی است و بعد از ظهور نیز آن را خواهیم داشت. پس از واقعه ظهور، نوعی رشد خواهیم داشت و باز دوره غیبت دیگری آغاز میشود که پس از آن به سمت دیدن امام واحدی خواهیم رفت که نخستین تجلیاش در وجود حضرت سیدالشهداء خواهد بود. این یک واقعیت است نه مجاز. دورههای غیبت همچنان ادامه دارد تا این که چهل روز پیش از برپایی قیامت این روند متوقف شده و همه انسانها عروج میکنند و در هنگامه تخریب زمین و وقوع قیامت، فقط کفار بر روی زمین قرار خواهند داشت.
چهل روز یک امر مبتنی بر رشد است نه تخریبو عدد چهل، عدد کمال است. در تاریخ تنها یک بار امام علیهالسلام بتمامه و کاملاً تجلی کرد و آن هم فقط برای 72 تن از یارانش. پیادهروی اربعین به وجود آمده تا ما را نیز به این رشد برساند تا با حقیقت امام علیهالسلام روبرو شویم. این یک سنت الهی است که ما را به سمت قیامت میبرد.
مطالب مشابه